پس از کمتر از یک هفته از روی کار آمدن حکومت جدید اسرائیل، ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل، در یک اقدام جنجالی و تحریکآمیز، بار دیگر از مسجدالاقصی بازدید کرد. او پیش از این، زمانیکه عضو عادی پارلمان اسرائیل (کنست) بود، نیز بارها از اماکن مقدس مشترک یهود و مسلمانان و مناطق مقدس مورد اختلاف از جمله مسجدالاقصی بازدید کرده بود.
بازدید اخیر بنگویر از مسجدالاقصی، واکنشهای زیادی را در داخل و خارج از فلسطین بر انگیخت و طرفهای مختلفی آن را تحریکآمیز و تنشزا قلمداد کردند؛ محمد اشتیه، نخستوزیر تشکیلات خودگردان فلسطین، این دیدار را بخشی از تلاشهای بنگویر برای تبدیل کردن مسجدالاقصی به یک معبد یهودی، دانست و از مردم فلسطین خواست که در مقابل این نوع دسیسهها بایستند و از حرمت و قداست مسجدالاقصی پاسداری کنند.
برخی از محافل بینالمللی نیز دیدار بنگویر از مسجدالاقصی را محکوم کردند و در مورد پیامدهای آن هشدار دادند. افزون بر آن، بر اساس درخواست امارات متحده عربی، این مسئله، برای بحث و بررسی به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داده شد.
با توجه به پیشینه تاریخی کشمکش فلسطین - اسرائیل و گستردگی ابعاد تاریخی و جغرافیایی آن، تمرکز بر یک نقطه جغرافیایی ویژه و محوری مانند مسجدالاقصی، ممکن است باعث این شود که ناظران و تحلیلگران از فهم و تحلیل کل موضوع غافل بمانند. از این رو، فهم و تحلیل دیدگاههای متناقض و پیچیده مرتبط به مسجدالاقصی، مستلزم ارائه یک تصویر کلی و فراگیر از کل مسئله فلسطین است.
درحالیکه اسرائیل بهطور غیرقانونی تمام بیتالمقدس را جزو قلمرو حاکمیت خود میداند، اما بر اساس قوانین بینالمللی و معاهده صلح اسرائیل و اردن معروف به معاهده وادی عربه، مسجدالاقصی، حرم شریف و مجتمع پیرامون آن متعلق به مسلمانان است که مدیریت آن را اداره اوقاف اسلامی بیتالمقدس بر عهده دارد و هزینه مالی آن را دولت اردن پرداخت میکند. بر اساس قوانین یادشده، مسلمانان حق دارند که هر وقت بخواهند بدون هیچگونه قید و شرطی وارد این مجتمع مقدس شوند و به عبادت بپردازند، (گرچه فلسطینیان ساکن کرانه باختری و نوار غزه، برای بازدید از بیتالمقدس، نیاز به اخذ روادید از دولت اسرائیل دارند)، اما غیرمسلمانان مجازند که در اوقات معینی از این مجتمع بازدید کنند ولی حق عبادت کردن در آنجا را ندارند. این درحالی است که پلیس اسرائیل شرط اخیر را برای شهرکنشینان یهودی بهطور کامل در نظر نمیگیرند.
مسجدالاقصی و حرم شریف را نمیتوان جدای از سایر سرزمینهای اشغالی یعنی کرانه باختری رود اردن، نوارغزه و بیتالمقدس شرقی در نظر گرفت. اینها همه سرزمینهاییاند که در سال ۱۹۶۷، اسرائیل آنها را اشغال کرده و تاکنون از ایجاد یک راه حل سیاسی و قانونی برای آنها امنتاع کرده است. دست نیافتن به یک راه حل عادلانه برای اراضی یادشده، آینده سیاسی فلسطینیان را در هالهای از ابهام فرو میبرد و همه فرصتها را برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی از آنها سلب میکند. اما در مقابل، به اسرائیل اجازه میدهد که تدابیر امنیتی خود را در مناطق اشغالی کماکان ادامه دهد و تردد غیر یهودیان به اماکن مقدس مشترک یهودیان و غیریهودیان، مانند جبل الهیکل و قبر یوسف پیامبر در نابلس، را محدود و مقید کند. افزون بر آن، در نبود یک راه حل سیاسی، سرخوردگی، تندروی و خشونت هر دو طرف درگیر افزایش مییابد. به همین دلیل است که بازدید ۱۳ دقیقهای بنگویر از مسجدالاقصی، این همه خشم و اعتراض فلسطینیها، اعراب و مسلمانان را بر انگیخته است.
بنگویر و تندروهایی مانند او در اسرائیل، وضعیت موجود در مسجدالاقصی را مخالف حق حاکمیت ملی اسرائیل میدانند و بر این نظرند که مسجدالاقصی بر ویرانههای دو معبد یهودی احداث شده و تنها با تغییر وضعیت موجود است که حاکمیت ملی اسرائیل بر سرزمین خودش کامل میشود. اما فلسطینیها حفظ وضعیت موجود را بهتر از هیچ میدانند. آنها پس از اینکه میهن تاریخی خود را از دست دادند و بهرغم اینکه مسجدالاقصی سومین مکان مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدینه به حساب میآید، از حمایت جهان اسلام ناامید شدند، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که کمترین چیزی که باید بر آن پافشاری کنند، تمکین اسرائل به وضعیت موجود است.
در کل، در موضعگیریهای متقابل اسرائیلیها و فلسطینیها، پیوندهای تاریخی، فرهنگی و دینی طرف مقابل به این اماکن مقدس، نادیده گرفته میشود. این پدیده هم در ارتباط با موضع اسرائیل در قبال بیتالمقدس مشهود است و هم در قبال مناطق اسرائیلی که پیش از ۱۹۴۸، آثار عربی در آنها نابود شده و هم در ارتباط با اماکن مقدس موجود در کرانه باختری. اسرائیل همواره روایت خود را از اماکن تاریخی و مقدس یهودی در این مناطق، تکرار میکند و از روایت طرف دیگر چشم میپوشد، درحالیکه روایت اسرائیل تنها نیمی از داستان را بازگو میکند و از این رو، بسیار طبیعی است که خشم و اعتراض طرف دیگر را بر انگیزد.
وقوع هر نوع رویداد تنشآلود و ناگوار در محیط حرم شریف و مسجدالاقصی، به معنای ریختن بنزین روی آتش منازعه اسرائیل – فلسطین است که امکان دارد طی چند ساعت، به یک جهنم حقیقی مبدل شود. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که اقدام اسرائیل به زیر پا گذاشتن مکرر حرمت مسجدالاقصی، منطقه را به یک بحران حقیقی سوق خواهد داد.
البته روشن است هر روندی که برای حل منازعه اسرائیل – فلسطین، در پیش گرفته میشود، باید بیتالمقدس و اماکن عبادت، جزو محوری و جداییناپذیر آن باشند. در کنار آن، حلوفصل مسائل متعلق به چالشهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی هر دو طرف نزاع، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
در آینده نزدیک، ماه شعبان و پس از آن ماه مبارک رمضان از راه میرسند. در این دو ماه، برخوردهای دینی میان مسلمانان و نیروهای امنیتی اسرائیل، افزایش مییابد و اگر دولت اسرائیل برای پیشگیری از آن دست به کار نشود، به آسانی خیابانهای بیتالمقدس شرقی و سائر مناطق اسرائیل، شاهد درگیریهای سخت و خشونتآمیزی میان فلسطینیها و اسرائیلیها خواهند بود. حکومت جدید اسرائیل باید برای جلوگیری از این سناریو یک راهبرد معقول و منطقی در پیش بگیرد.